اونوقت که کاخ آرزوهای کسی رو ویرون می کنی،
اونوقت که شمع امید کسی رو خاموش می کنی،
اونوقت که بنده ای رو نادیده می گیری ،
اونوقت که حتی گوشت رو می بندی تا صدای
خرد شدن غرورش رو نشنوی،
اونوقت که خدا رو می بینی و بنده خدا رو
نادیده می گیری
می خوام بدونم،
دستات رو بسوی کدوم آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
من ! زندگیم را تمام كردم.
حالا نفس كشیدن منت سرم می گذارد !
حس می كنم ... هوای اینجا سرد و سنگین است !
دیگر نگو خداحافظ !
اگر می روی بدون وداع برو ...
گله ای نیست!!!
سر هر سینه سری تکیه کند وقت وداع ....
سر ما وقت وداع بر سر دیوار گریست